محل تبلیغات شما
 مناجات

گنه کردی بیا می بخشمت گفتم که غفارم

تو با خود دشمنی کردی ولی من دوستت دارم

اگر من با تو بد بودم تو را دعوت نمیکردم

گشودم در که بر گردی ببینی لطف بسیارم

تو مهمان عزیزی بر من و من میزبان تو

چگونه میهمان نومید برگردد زدربارم

زبستر نیمه شب برخیز و اشکی ریز بر دامن

که با اشک شبت خاموش گردد شعله نارم

تو آن عبدی که در گرداب جرم و معصیت غرقی

من آن ربم که باشد دمبدم لطف و کرم کارم

بجز نومیدی از عفومببخشم هر گناهی را

امید آور امید آور که من از یأس بیزام

عذاب و عفو باشد هر دو تحت اختیار من

توان سوزانمت اما به بخشیدن سزاوارم

تو دائم غافل و من آنی از تو نیستم غافل

تو خواب و من زلطف و مرحمت پیوسته بیدارم

به بازار محبت اشک باشد بهترین کالا

که هر یک قطره را با یک یم رحمت خریدارم

اگر فردا بپرسند از تو ای (میثم) چه آوردی

بگو دستم تهی اما محّب آل اطهارم

شاعر : غلامرضا سازگار

احوالات حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

شب بیست و سوّم رمضان 98 سخنـران حاج محمدنظری لاله

شب بیست ویكم رمضان 98 سخنـران حاج محمدنظری لاله

تو ,کردی ,آور ,لطف ,اشک ,یک ,و من ,از تو ,کردی بیا ,بخشمت گفتم ,گفتم که

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پاورلاین خبار دنیای موزیک نشریه ایران toculita partpotcimus وبلاگ همسفران آبادان Asa's style نوای طرب . مـهـدی نـهـالـپـروری